داستان کوتاه

 
روزی کسی به خیام ،که دوران کهنسالی را پشت سر می گذاشت گفت:
شما به یاد دارید دقیقا پدر بزرگ من ، چه زمانی درگذشت؟
خیام پرسید: این پرسش برای چیست؟
آن جوان گفت: من تاریخ درگذشت همه خویشانم را بدست آورده ام و می خواهم روز وفات    آن ها بروم گورستان و برایشان دعا کنم و خیرات دهم و...
خیام خندید و گفت: آدم بدبختی هستی! خداوند تو را فرستاده تا شادی بیافرینی و دست زندگان و مستمندان را بگیری تا نمیرند ، تو به دنبال مردگانت هستی ؟

بازی و سرگرمی

بس از باز شدن فایل به مدت یک دقیقه به تصویر نگاه کرده و سپس به یک نقطه از اتاق خود نگاه کنید.      

 

 

برای دریافت فایل روی بازی و سرگرمی کلیک کنید.

بازی و سرگرمی

 

 

برای دریافت فایل روی تصویر کلیک کنید