سال نو مبارک

سال نو بر شما مبارک.انشاءالله سال خوبی را آغاز کنید.


نوروز؛عیدی باستانی...

پیشینه

منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متن‌های کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن‌ها، کیومرث به‌عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی شده‌است. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده‌است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.

برخی از روایت‌های تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌دهد. بر طبق این روایت‌ها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمی‌گردد. همچنین در برخی از روایت‌ها، از زرتشت به‌عنوان بنیان‌گذار نوروز نام برده شده‌است.

نوروز در زمان سلسله هخامنشیان

کوروش دوم بنیان‌گذار هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامه‌هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان‌های همگانی و خانه‌های شخصی و بخشش محکومان اجرا می‌نمود. این آیین‌ها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار می‌شده‌است. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار می‌شد. البته در سنگ‌نوشته‌های به‌جا مانده از دوران هخامنشیان، به‌طور مستقیم اشاره‌ای به برگزاری نوروز نشده‌است. اما بررسی‌ها بر روی این سنگ‌نوشته‌ها نشان می‌دهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشن‌های نوروز آشنا بوده‌اند، و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن می‌گرفته‌اند. شواهد نشان می‌دهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکه‌ای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده‌است.

در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازه‌ای زمانی میان ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار می‌شده‌است.

نوروز در زمان اشکانیان و ساسانیان

در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌شد. در این دوران، جشن‌های متعددی در طول یک سال برگزار می‌شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بود. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دست کم شش روز) طول می‌کشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می‌شد. نوروز کوچک یا نوروز عامه به مدت پنج روز، از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته می‌شد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا می‌شد. در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقه‌ای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشه‌وران و اشراف) به دیدار شاه می‌آمدند و شاه به سخنان آنها گوش می‌داد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر می‌کرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی می‌آمدند.

شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سال‌های کبیسه رعایت نمی‌شده‌است. بنابراین نوروز هر چهار سال، یک روز از موعد اصلی خود (آغاز برج حمل) عقب می‌ماند و درنتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبود و در فصل‌های گوناگون سال جاری بود.

اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانیان، در سال ۲۳۰ میلادی از دولت روم که از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.

در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا می‌کردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را می‌کاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمی‌کردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند. از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند. همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز به‌عنوان عیدی متداول شد.

نوروز پس از اسلام

نقشی از جشن چهارشنبه سوری در عمارت چهل ستون

از برگزاری آیین‌های نوروز در زمان امویان نشانه‌ای در دست نیست و در زمان عباسیان نیز به نظر می‌رسد که خلفا گاهی برای پذیرش هدایای مردمی، از نوروز استقبال می‌کرده‌اند. با روی کار آمدن سلسله‌های سامانیان و آل بویه، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار شد.

در دوران سلجوقیان، به دستور جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله خیام برای بهترسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار (ورود آفتاب به برج حمل) قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. بر اساس این گاهشمار که به تقویم جلالی معروف شد، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که حدوداً هر چهار سال یک‌بار (گاهی هر پنج سال یک بار)، تعداد روزهای سال را به‌جای ۳۶۵ روز برابر با ۳۶۶ روز در نظر بگیرند. این گاهشمار از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد.

نوروز در دوران صفویان نیز برگزار می‌شد. در سال ۱۵۹۷ میلادی، شاه عباس صفوی مراسم نوروز را در عمارت نقش جهان اصفهان برگزار نمود و این شهر را پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود.

نوروز از دیدگاه اسلام و تشیع

در اسلام و به ویژهٔ آیین تشیع به نوروز به عنوان روزی خجسته نگاه شده‌است و بر گرامی داشتن آن تأکید شده‌است. از دیدگاه شیعه، نوروز روز ظهور امام زمان است. در حدیثی از امام صادق آمده‌است:

«روز نوروز همان روزی است که خداوند در آن از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند و هیچ چیزی را شریک او ندانند و این که به پیامبران و اولیایش ایمان بیاورند و آن نخستین روزی است که خورشید در آن طلوع کرده، و بادهای باردار کننده در آن وزیده‌است و گلها و شکوفه‌های زمین آفریده شده‌است. و آن روزیست که کشتی نوح(ع) به کوه جودی قرار گرفت. و آن روزی است که در آن قومی که از ترس مرگ از خانه‌های خود بیرون آمدند و آنها هزارها نفر بودند پس خداوند آنها را بمیراند و سپس آنها را در این روز زنده کرد. و آن روزیست که جبرئیل بر پیامبر (ص) فرود آمد. و آن همان روزیست که ابراهیم(ع) بتهای قوم خود را شکست. و آن همان روزیست که پیغمبر خدا، امیرالمومنین علی(ع) را بر دوش خود سوار کرد تا بتهای قریش را از بالای خانه خدا به پائین انداخت و آنها را خرد کرد...»

نوروز در دوران معاصر

نوروز به عنوان یک میراث فرهنگی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم قرار داشته و هر ساله برگزار می‌شود. البته برگزاری جشن نوروز به صورت آشکار در برخی از کشورها توسط برخی حکومت‌ها برای مدت زمانی ممنوع بوده‌است. حکومت شوروی برگزاری جشن نوروز را در برخی از کشورهای آسیای میانه مانند ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان میخائیل گورباچف ادامه داشت. با این وجود، مردم این مناطق نوروز را به‌گونهٔ پنهانی و یا در روستاها جشن می‌گرفته‌اند. همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی نام دیگری بر روی نوروز می‌گذاشتند؛ به‌طور مثال در تاجیکستان، مردم با اطلاق جشن لاله یا جشن ۸ مارس سعی می‌کردند که آیین‌های نوروز را بی مخالفت مقامات دولتی به جای آورند. همچنین در افغانستان، در دوران حکومت طالبان، برگزاری جشن نوروز ممنوع بود و این حکومت تنها تقویم هجری قمری را به رسمیت می‌شناخت.

نوروز در سروده‌های فارسی

گویندگان ایرانی از دیرباز تاکنون در وصف نوروز و جشن فروردین که همراه مواهب گرانبهای طبیعت و هنگام تجدید عهد نشاط و شادمانی است، داد سخن داده‌اند و ما در ذیل به برخی از لطایف اشعار پارسی در این موضوع اشارت می‌کنیم:

نوروز فراز آمد و عیدش به اثر بر                   نزد یکدگر و هر دو زده یک بدگر بر

نوروز جهان پرور مانده ز دهاقین                    دهقان جهان دیده‌اش پرورده ببر بر

آن زیور شاهانه که خورشید برو بست              آورد همی خواهد بستن به شجر بر

و هم او در قصیده دیگر چنین گوید:

نوروز بزرگ آمد آرایش عالم             میراث به نزدیک ملوک عجم از جم...

فرخی ترجیع‌بند مشهوری در وصف نوروز دارد که بند اول آن چنین است:

ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید                       کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید

کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید                 تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید

چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید                ترا مهمان ناخوانده به روزی صد هزار آید

کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید                    چنان‌دانی که هرکس را همی زو بوی یار آید

بهار امسال پندار همی خوشتر ز پار آید             وزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید

بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی                     ملک را در جهان هر روز جشنی داد و نوروزی

منوچهری مسمطی در نوروز ساخته که بند اول آن این است:

آمد نوروز هم از بامداد                     آمدنش فرخ و فرخنده باد

باز جهان خرم و خوب ایستاد             مرد زمستان و بهاران بزاد

ز ابر سیه روی سمن بوی راد                        گیتی گردید چو دارالقرار

هم او در مسمط دیگر گفته:

نوروز بزرگم، بزن ای مطرب، امروز              زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز

برزن غزلی نغز و دل‌انگیز و دلفروز               ور نیست ترا بشنو از مرغ نوآموز

کاین فاخته زان کوز و دگر فاخته زانکوز                       بر قافیه خوب همی خواند اشعار

بوالفرج رونی گوید:

جشن فرخنده فروردین است               روز بازار گل و نسرین است

آب چون آتش عود افروزست             باد چون خاک عبیر آگین است

باغ پیراسته گلزار بهشت                   گلبن آراسته حورالعین است

مسعود سعد سلمان از عید مزبور چنین یاد کند:

رسید عید و من از روی حور دلبر دور             چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور

رسید عید همایون شها به خدمت تو                  نهاده پیش تو هدیه نشاط لهو و سرور

برسم عید شها باده مروق نوش                        به لحن بربط و چنگ و چغانه و طنبور

جمال‌الدین عبدالرزاق گفته:

اینک اینک نوبهار آورد بیرون لشکری             هریکی چون نوعروسی در دگرگون زیوری

گر تماشا می‌کنی برخیز کاندر باغ هست                        باد چون مشاطه‌ای و باغ چون لعبت گری

عرض لشکر می‌دهد نوروز و ابرش عارض است                        وز گل و نرگس مر او را چون ستاره لشکری

حافظ در غزلی گفته:

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی                  از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن                       که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی

ز جام گل دگر بلبل چنان مست می‌لعلست                       که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی                      به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

هاتف در قصیده‌ای گوید:

نسیم صبح عنبر بیز شد بر توده غبرا                زمین سبز نسرین خیز شد چون گنبد خضرا

ز فیض ابر آذاری زمین مرده شد زنده               ز لطف باد نوروزی جهان پیر شد برنا

بگرد سرو گرم پرفشانی قمری نالان                 به پای گل به کار جان سپاری بلبل شیدا...

همایون روز نوروز است امروز و بیفروزی                   بر اورنگ خلافت کرده شاه لافتی ماوی

قاآنی در قصیده‌ای به وصف نخستین روز بهار گوید:

رساند باد صبا مژدهٔ بهار امروز                      ز توبه، توبه نمودم هزار بار امروز

هوا بساط زمرّد فکند در صحرا                       بیا که وقت نشاط است و روز کار امروز

سحاب بر سر اطفالِ بوستان بارد                     به جای قطره همی دُرِّ شاهوار امروز

رسد به گوش دل این مژده‌ام ز هاتف غیب                      که گشت شیر خداوند،

 شهریار امروز

جشن جهانی نوروز

در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد. در این جشن، سران کشورهایی که نوروز را جشن می‌گیرند گردهم می‌آیند و این آیین باستانی را گرامی می‌دارند. هر ساله یکی از این کشورها، میزبان جشن جهانی نوروز است.

روز جهانی نوروز

مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۸ برابر با ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ با تصویب قطعنامه‌ای روز ۲۱ مارس برابر با ۱ فروردین را در چارچوب ماده ۴۹ و تحت عنوان فرهنگ صلح به عنوان روز جهانی نوروز به تصویب رسانده و در تقویم خود جای داد، طی این اقدام که برای نخستین‌بار در تاریخ این سازمان صورت گرفت، نوروز ایرانی به‌عنوان

 یک مناسبت بین‌المللی به رسمیت شناخته شد. 

منبع:

http://fa.wikipedia.org

ترجمه ی دعای لحظه ی تحویل سال به انگلیسی

یا مقلب القلوب والابصار

یا مدبر الیل و النهار

یا محول الحول والاحوال

حوّل حالنا الی احسن الحال


O Director of hearts and eyes

Ya mastermind of the Night and Day

Squint your adapter and conditions

About our situation to the best case


البته به نظرم ترجمه زیرین بهتره!


Oh  reformer of  hearts and minds 
Director of day and nightُُُ
Transformer of conditions
Change ours to the best in accordance with your will

٢٥اسفند؛ روز بزرگداشت پروین اعتصامی

  بانو پروین اعتصامی،شاعر بزرگی که در نوع خود بی همتاست، باتباری آشتیانی در 25 اسفند 1285 خورشیدی در خانه یوسف اعتصامی ((اعتصام الملک)) در تبریز که از مردان فرهنگساز زمان خود بود و همسر اصیل زاده اش اختر خانم،دختر خان قوام السلطنه تبریزی زایش یافت.اما در زاگاه خود زیاد ماندگار نشد و در 5 سالگی به همراه خانواده در تهران منزل گزید.او که کودکی هوشیار و مستعد بود و از بخت خوش در فضایی فرهنگی زائیده شده بود، از کودکی با مبانی زبان فارسی و زان پس قواعد زبان ادب آشنایی یافت و با توشه ای فراتر از معمول پای به دبستان گذاشت و با دانسته های خود چشم دیگران را خیره کرد.   او از ابتدای زندگی در محفل پدر و یاران ادیب او همانند ملک الشعرای بهار،افسر،دهخدا،....با شعر فارسی خوگر شده بود، در 8 سالگی زبان به شعر گشود و هنوز به دوره بلوغ نرسیده بود که اشعار بزرگانی همچون فردوسی،نظامی،ناصر خسرو، منوچهری،انوری و فرخی را از حفظ می خواند و به مکاتب فکری شاعران عارف مزاجی چون سنایی و عطار و جلال الدین مولوی و حافظ عشق می ورزید.پروین اعتصامی دوره دبیرستان را در مدرسه دخترانه آمریکایی ((ایران بیت ایل)) به پایان آورد و چون با زبان و ادبیات انگلیسی به خوبی آشنایی یافته بود، به مدت دو سالدر آن مدرسه به تحصیل پرداخت.حال آنکه زندگانی راستین او تنها در شعر خلاصه می شد،اشعاری فراتر از معمول که پس از چاپ حیرت و شگفتی خوانندگان را بر می انگیخت و آنها را به شدت جلب می کرد، اندک اندک او را به شهرت کشانید.اما پدرش پیش از ازدواج اجازه چاپ اشعارش را در یک مجموعه نمی داد و درست نمی دانست برای دختر دوشیزه اش از آن راه به تبلیغ بپردازد.   بدین گونه پروین به در 1313 به خواست خانواده به عقد پسر عموی پدرش که مردی نظامی بود و ریاست نظمیه ((شهربانی)) کرمانشاه را داشت درآمد و به ناچار از خانه پدری به کرمانشاه رفت ولی زندگانی مشترک او با فضل الله همایون فال ((آرتا)) عمر درازی نداشت و پس از چند ماه با بازگشت پروین به خانه پدری، آن رشته از هم گسست و هنوز یک سال نگذشته بود که به طلاق رسمی انجامید.

img/daneshnameh_up/0/0d/Etesami.gif


   چند ماه پس از این رویداد زهرناک که روح حساس پروین را مسموم ساخت،نخستین دفتر شعر پروین اعتصامی با پیش درآمد ملک الشعرای بهار و سرمایه یوسف اعتصامی در تهران انتشار یافت، و خیلی زود پروین به عنوان برجسته ترین شاعر زن آن دوران شناخته شد. ملک الشعرای بهار او را ملکه شعرای زن ((سیدة الشعرا)) نامید و روزنامه ها و نشریات از تولد ستاره ای در جهان شعر فارسی سخن گفتند. این دفتر چندین بار به چاپ رسید و در سال 1315 نشان درجه 3 علمی وزارت معارف را نصیب گوینده اش ساخت.   پروین از سال 1315 نزدیک به یک سال در کتابخانه دانشسرای عالی سرگرم کتابداری شد،اما چون بیماری یوسف اعتصامی او را به بستر افکند پروین که پدر را عاشقانه دوست داشت، از کار استعفا کرد تا اوقاتش را پایریز پرستاری از او کند. اگرچه یک سال بعد مرگ پدر پروین را از او ربود و برای همیشه تنهایش گذاشت و سوگ پدر بر روح ظریف و شکننده پروین بزرگ ترین ضربات را وارد آورد و در تمامی مدتی که پس از آن زنده ماند هرگز از این ماتم رهایی نیافت. تا سرانجام به بستر بیماری افتاد و پس از 12 روز در شب 16 فروردین 1320 به بیماری حصبه چشم از جهان فروبست و در کنار پدری که محبوب ترین موجود زندگی او بود، در مقبره خانوادگی اعتصامی، در صحن قم به خواب ابدی فرو رفت.

پروین اعتصامی


پروین اعتصامی که بیش از 35 سال در جهان نزیست شاعری بود بیدار و هوشیار،اخلاق گرا،سنت پرست و پندآموز است که در برابر بی عدالتی های اجتماعات بشری سر بر می آورد و می کوشد با زبان رمز و تمثیل، اندیشه های انسانی خود را در دفاع از فرودستان جامعه ابراز کند.انتقادات اجتماعی پروین که در قالب مناظره،قصه،مثنوی شکل گرفته است،تنها به تصویربرداری از حیطه ارباب قدرت و یا سیاستمردان بسنده نمی شود بلکه گروهی های مختلف مردم را با منش های پلید اخلاقی هم چون پول پرستی،ریا و دروغ،حرص و طمع و کاهلی و زراندوزی در بر می گیرد. او پیام آور دوستی و محبت و همیاری و آوازه گر حرمت و عزت انسانی است.اما با این همه صدای او نه از زمانه خودش، که بیشتر از دوردست های تاریخ انسانی به ویژه انسان ایرانی بر می خیزد و صدایش پیش از آنکه زنانه باشد به پیرمردی کهن سال و پند آموز می ماند که دغدغه ای جز ساختن یک آرمان شهر انسانی ندارد.شعر شناسان و پژوهندگان شعر فارسی برای پروین اعتصامی جای ویژه ای را در نظر گرفته اند که خاص خود اوست.

سال مار و اتفاقات عجیب آن!!!


بیش از ۷ قرن پیش وقتی مغولان به ایران حمله کردند، درکنار همه تخریب ها و تغییرهای فرهنگی که به ایران تحمیل کردند، گاهشماری چینی- اویغوری را هم وارد فرهنگ ایرانی کردند. 

گاهشماری که مبنای آن نامگذاری دوره ای و گردشی سال ها به نام ۱۲ حیوان بود. گاهشماری که با گاهشماری ایرانی ترکیب شد و تاکنون هم در باورهای عامیانه، به آن استاند می شود.
هرچند در اوایل به کارگیری گاه‌شماری حیوانی، بیشتر از مطابقت با ماه‌های هجری قمری استفاده می شد، امّا در دوره‌های بعد، بیشتر گاه‌شماری جلالی و برج‌های دوازده گانهٔ آن مورد استفاده قرار می گرفت.
بر این اساس، طول متوسط سال برای کارهای رسمی و مالیاتی در گاهشماری حیوانی، برابر با طول متوسط سال حقیقی خورشیدی بود.
تا دوره صفویه، گاه‌شماری حیوانی با ماههای قمری رواج داشت، امّا از دوره صفویه، مقرر گردید که علاوه بر ماههای قمری، ماههای شمسی نیز در تقویم‌های سالیانه ثبت شود. این روش از عصر صفویه تا سال ۱۳۲۹ هجری قمری ادامه داشت.در این سال ماههای شمسی با نام برج‌های دوازده گانه پذیرفته شده و در تقویم‌های سالیانه ثبت شدند.
ریشه و خاستگاه این گاه‌شماری و علت تأثیرگذاری این دوازده حیوان خاص بر سرنوشت زمین و انسان، به یک افسانهٔ کهن بودایی بازمی گردد.
نام سال‌های دوازده گانهٔ حیوانی در ایران که با تقویم اویغوری-چینی تفاوتهایی دارد، به ترتیب عبارتند از:
۱. موش ۲. گاو ۳. پلنگ ۴. خرگوش ۵. نهنگ ۶. مار ۷. اسب ۸. گوسفند ۹. میمون ۱۰. مرغ ۱۱. سگ ۱۲. خوک
نحوه تعیین سال ها به نام حیوانات
برای تعیین اینکه هر سال خورشیدی، به نام کدامیک از حیوانات دوازده گانهٔ فوق است، کافیست تا عدد آن سال را با عدد ۶ جمع بزنیم و بعد حاصل جمع رابر عدد ۱۲ تقسیم نمائیم و سپس به باقیمانده نهایی نگاه کنیم. عدد باقیمانده، نمایندهٔ نام آن سال بر مبنای ترتیب فوق الذکر است.
بعنوان مثال، برای دانستن نام سال ۱۳٩٢ خورشیدی، ابتدا ۱۳٩٢ را با ۶ جمع می‌کنیم و حاصل یعنی عدد ۱۳۹٨ را بر ۱۲ تقسیم می‌کنیم که باقیماندهٔ نهایی تقسیم، عدد ٦ می‌شود که با رجوع به ترتیب نام‌برده نمایندهٔ سال مار است.
به این ترتیب متولدین سالهای: ۱۲۸۴، ۱۲۹۶، ۱۳۰۸، ۱۳۲۰، ۱۳۳۲، ۱۳۴۴، ۱۳۵۶، ۱۳۶۸، ۱۳۸۰، ۱۳۹۲، و... د سال مار به دنیا آمده اند.
یک سال عجیب در راه است؟
معروف است که سال مار همیشه با حوادث عجیب و غریب و اتفاق های غیرمنتظره همراه بوده است. از کودتای ۲۸ مرداد تا حمله به برج های دوقلو در امریکا. کافی ست نگاهی به برخی از این اتفاق ها بیندازید تا ببینید سال هایی که نام «مار» را برخود داشته اند، چه سالهای عجیبی بوده اند:
۱۳۰۸ : مرگ احمدشاه قاجار , درگیریهای شدید در بیت المقدس و نخستین برخوردها بین اعراب ویهودیان
۱۳۲۰ : حمله ی متفقین (شوروی وانگلیس) به ایران , ورود آمریکا به جنگ دوم جهانی باحمله ژاپن به پرل هاربر
۱۳۳۲ : کودتای امریکایی ۲۸ مرداد , حادثه ۱۶ آذر و شهادت ۳ دانشجوی معترض دانشگاه تران به حضور نیکسون در ایران , به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر درمصر
۱۳۴۴ : تیراندازی به شاه درکاخ مرمر , درگیریهای هند وپاکستان برسرکشمیر , شروع انقلاب فرهنگی درچین
۱۳۵۶ : درگذشت سید مصطفی خمینی و دکتر علی شریعتی
۱۳۶۸: رحلت امام خمینی , تخریب دیواربرلین
۱۳۸۰ : واقعه ۱۱ سپتامبر و حمله به برجهای دوقلو درنیویورک , حمله ی آمریکا به افغانستان , سیل وبارندگی درشمال و قطع سراسری برق درکشور , برخورد هواپیمای جاسوسی آمریکا باجنگنده ی چینی
آیا در پایان سال ۹۲ هم اتفاق های عجیب سال به این لیست اضافه خواهد شد؟