معرفی یک سایت علمی

 
برای رفتن به این سایت، بر روی عکس کلیک نمایید.

معرفی وبلاگ من به دیگران، بازدیدکنندگان این وبلاگ

با سلام خدمت شما بازدیدکنندگان محترم


ممنون از این که به این وبلاگ سر می زنید و برای من نظر می گذارید.

چند وقتی است که این وبلاگ شاهد بازدید کنندگان کم تری نسبت به گذشته می باشد.

لطفا در وبلاگ یا وبسایتتان لینک این وبلاگ را گذاشته و آن را در وبلاگ و وبسایت خویش معرفی کنید و یا این که آدرس این وبلاگ را به افراد دیگری که می شناسید و دوست دارند به سایت ها و وبلاگ های جدید و متنوعی سر بزنند،حتما معرفی کنید.  

چرا می خوابیم؟


همه ی موجودات جهان از انسان گرفته تا حیوان به خواب احتیاج دارند. خواب مانند غذا برای ما لازم و ضروری است.

خواب استراحت لازم را برای بدن شما فراهم می کند و شما را برای روز بعد آماده می سازد. مغز شما به هنگام خوابفرصتی می یابد تا کارهایش را سر و سامان دهد. دانشمندان از نوع سازماندهی ای که مغز به هنگام خواب انجام می دهد اطلاع دقیقی ندارند، اما آن ها فکر می کنند که مغز به هنگام خواب اطلاعات را مرتب و ذخیره می کند، مواد شیمیایی را جابه جا و مشکلات را حل می کند.

مقدار خواب بستگی به سن افراد دارد. کودکان حدود 14 الی 15 ساعت در روز می خوابند! در حالی که بزرگسالان به 7 الی 8 ساعت خواب نیاز دارند. بچه های 5 یا 12 ساله به 10 یا 11 ساعت خواب در طول روز نیاز دارند. بعضی ها بیشتر و تعدادی دیگر کم تر می خوابند.

اگر شما یک شب نخوابید عصبی و بداخلاق می شوید، اما اگر شب بعد هم نخوابید، در انجام کارها و تفکر دچار مشکل خواهید شد، در چنین وضعیتی مغز و بدن شما حتی قادر نیستند کارهای معمولی و پیش پاافتاده را انجام دهند. اما اگر فردی پنج شب متوالی را بدون خواب سپری کند، گرفتار اوهام و خیالات می شود.(یعنی چیزهایی را که دیگران نمی بینند، آن ها می بینند.)

در صورت نخوابیدن مغز قادر به فرمان دادن به بقیه ی قسمت های بدن نیست. پس باید زمانی را به خوابیدن اختصاص دهیم تا مغزمان کارهایش را به درستی انجام دهد.


برگرفته شده از سایت tebyan.net

شعری زیبا و ادبیاتی درباره ی(( زندگی و بی پولی ))

یاد دارم یک غروب سرد سرد ... 
میگذشت از کوچه ما دوره گرد: 
.دوره گردم ، کهنه قالی میخرم. 
کاسه و ظرف سفالی میخرم. 
.دست دوم جنس عالی میخرم. 
. گرنداری کوزه خالی میخرم. 
.اشک در چشمان بابا حلقه بست. 
.عاقبت آهی کشید بغضش شکست. 
.اول سال است و نان در سفره نیست. 
.ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟! 
..بوی نان تازه هوش از ما ربود 
.اتفاقا مادرم هم روزه بود . 
صورتش دیدم که لک برداشته.. 
دست خوش رنگش ترک برداشته 
..سوختم دیدم که بابا پیر بود. 
.بدتر از آن خواهرم دلگیر بود. 
.مشکل ما درد نان تنها نبود؛
شاید آن لحظه خدا با ما نبود 
..باز آواز درشت دوره گرد. 
.ریشه اندیشه ام را پاره کرد. 
. دوره گردم ، کهنه قالی میخرم. 
.دست دوم جنس عالی میخرم. 
.خواهرم بی روسری بیرون دوید؛. 
_: آی آقا سفره خالی میخرید!!!...
دسته دوم جنس عالی می خرید؟!